هر سال در روزهای آغازین سال میلادی سازمانهای بین المللی از سازمان ملل تا بانک جهانی، جدولی از رتبه کشورهای جهان در شاخصهای مختلف ارایه میدهند. رتبه بعضی از کشورها پایین آمده و بعضی از کشورها نسبت به سالهای قبل شرایط بهتری دارند. معمولا دولتها با توجه به موقعیت خود برنامهریزیهایی برای بهبود موقعیت خود در جدول انجام میدهند. ایران در طی دهه گذشته در همه این شاخصها سیر نزولی داشته است. برای درک اهمیت این سیر نزولی نیاز است تا با این شاخصها بیشتر آشنا شویم. در این یادداشت شاخصهای جنسیتی را مرور خواهیم کرد.
گزارش سالانه بخش توسعه انسانی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۵ دو شاخص جدید برای محاسبه توسعه انسانی معرفی کرد: شاخص بین المللی توسعه جنسیتی GDI و شاخص توانمندسازی جنسیتی GEM.
شاخصهای جنسیتی، پویاترین شاخصهای بین المللی
پیش از سال ۱۹۹۵ گزارشهای سالانه سازمان ملل تنها از یک شاخص برای محاسبه توسعه انسانی استفاده میکرد؛ شاخص توسعه انسانی Human Development Index که با علامت اختصاری HDI نشان داده میشد. این شاخص بدون در نظر گرفتن جنسیت افراد یک جامعه از سه معیار اصلی شامل امید به زندگی، میزان تحصیلات و درآمد استفاده میکرد که این معیارها هر کدام زیر شاخههایی داشتند مانند میزان سلامتی، دسترسی به خوراک، سرپناه، پوشاک و غیره.
در سال ۱۹۹۵ دو محقق به نامهای آناند و سن Anand and Sen برای اولین بار شاخص توسعه جنسیتی Gender Development Index را معرفی کردند که به صورت خلاصه GDI گفته میشود. آنها بر این عقیده بودند که شاخص توسعه انسانی HDI بدون در نظر گرفتن زیر گروههای جامعه از جمله جنسیتهای متفاوت، نمیتواند نمایانگر میزان توسعه انسانی در یک جامعه باشد. آنها همچنین معتقد بودند که تفاوت معناداری بین توسعه انسانی در بین زنان و مردان هر جامعهای وجود دارد و شکاف بین GDI و HDI نشاندهنده میزان نابرابری جنسیتی در یک جامعه است.
شاخص دیگری که در سال ۱۹۹۵ معرفی شد، با عنوان معیار توانمندسازی جنسیتی Gender Empowerment Measure، به اختصار GEM، از آن یاد میشود. این شاخص مبتنی بر معیارهای تعداد نمایندگان مجلس زن در مقابل تعداد نمایندگان مرد در یک جامعه، تعداد مدیران دولتی زن و مرد و میزان تقسیم سمتهای مدیریتی و حرفهای بین زنان و مردان در یک جامعه بود. این شاخص برای محاسبه میزان تصمیمسازی زنان و دخالت آنها در مدیریت یک جامعه استفاده میشود.
انتقاد به شاخصهای جنسیتی و اصلاح آنها
شاخص GDI از همان بدو مطرح شدنش با انتقادات مختلفی مواجه شد. این شاخص از نظر مفهومی پیچیده بود و از نظر نوع محاسبه دارای ضعفهایی بود که دولتها با تغییراتی در برخی از معیارها این شاخص را تغییر میدادند. همچنین این شاخص دارای ضعفهایی از نظر نوع استفاده بود که در واقع بیشتر تبدیل به شاخصی برای مقایسه کشورها با هم شده بود تا شاخصی جهت کاهش نابرابری جنسیتی؛ لذا مرکز توسعه انسانی سازمان ملل در گزارش سالانه خود در سال ۲۰۰۵/۲۰۰۶ اصلاحاتی را در محاسبه شاخص توسعه جنسیتی GDI انجام داد. این اصلاحات توسط محققهای دیگری از جمله کلاسن و شولر Klasen and Schuler توسعه بیشتری داده شد. آنها با ایجاد تغییراتی در نوع محاسبه GDI شاخص دیگری را معرفی کردند که با عنوان معیار شکاف جنسیتی Gender Gap Measure با علامت اختصاری GGM شناخته میشود. آنها در شاخص جدید سعی کردند از روشهایی استفاده کنند که نسبت به شاخص GDI راحتتر قابل اندازهگیری باشد و برای مخاطب قابل فهمتر باشد. آنها با استفاده از این شاخص متوجه شدند که جایگاه کشورها در جدول شاخصها تغییرات جدی میکند. به طور مثال، ایران در بین ۱۴۶ کشور در سال ۲۰۱۱ بر اساس شاخص GDI در جایگاه ۷۵ قرار داشت اما با محاسبه شاخص GGM در جایگاه ۱۱۱ قرار گرفت.
یکی از مشکلات شاخص GDI که در مدل GGM حل شد این بود که صرفا مردان شاغل در بخشهای غیرکشاورزی را با زنان شاغل در بخشهای غیرکشاورزی مقایسه و محاسبه میکرد. در این مقایسه زنانی که کارهای خانگی میکردند و یا در بخش کشاورزی مشغول بودند را در نظر نمیگرفت. در مدل GGM برای رفع این مشکل، معیار نرخ حضور در مشاغل به محاسبات اضافه شد، به این معنی که نرخ حضور زنان در مشاغل در مقایسه با حضور مردان در مشاغل در نظر گرفته شد.
از دیگر مشکلاتی که در شاخص GDI وجود داشت و در مدل GGM امکان تصحیح پیدا کرد محاسبه و مقایسه معیار امید به زندگی در مردان و زنان در برخی از کشورها بود. بر اساس نتایج بدست آمده در برخی از کشورها طول عمر مردان و زنان تقریبا برابر است اما این به این معنا نیست که زنان آن کشور از شرایط بهداشتی، خوراکی و غیره بهتری بهرهمند شدهاند بلکه به دلیل سبک زندگی مردان آن جامعه است. به طور مثال در برخی کشورها به دلیل مصرف بالای الکل، دخانیات، تصادفات جادهای و غیره در آن کشور میزان عمر مردان کاهش پیدا کرده است.
با این وجود از سال ۱۹۹۵ سازمان ملل همچنان از شاخص توسعه جنسیتی GDI در گزارشهای سالانه خود استفاده مینماید. این سازمان با اعمال اصلاحاتی در نحوه محاسبه این شاخص همچنان آن را به عنوان شاخصی جهت نشان دادن میزان توسعه انسانی در کشورها استفاده میکند. اگرچه که این شاخص همچنان از سمت محققان دانشگاهی مورد نقد قرار میگیرد. این سازمان در سال ۲۰۱۰ شاخص دیگری را در کنار شاخص GDI معرفی و از آن استفاده نمود تا بتواند ضعفهای آن را بپوشاند. شاخص جدید عبارت بود از شاخص نابرابری جنسیتی Gender Inequality Index با علامت اختصاری GII که به منظور تشخیص نابرابریهای زنان در سه بعد سلامت باروری، توانمندسازی و فعالیت اقتصادی طراحی شده است. این شاخص همچنان در گزارشهای سالانه سازمان ملل وجود دارد و برای نشان دادن میزان توسعه انسانی در کشورها مورد استفاده قرار میگیرد.
تحصیلات زنان مهمترین عامل مثبت در شاخصهای جنسیتی ایران
دفتر توسعه انسانی سازمان ملل در آخرین گزارش سالانه خود که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد ایران را در جایگاه ۷۶ قرار داد. ایران به لطف بالا بودن میزان تحصیلات زنان و البته میزان طول عمر زنان توانست این جایگاه را کسب کند. بر اساس این گزارش متوسط طول عمر زنان ایرانی ۷۶.۸ سال و متوسط طول عمر مردان ۷۱.۲ سال است. همچنین زنان ایرانی به طور متوسط ۱۴.۷ سال تحصیل میکنند و مردان ایرانی حدوداً ۱۴.۵ سال مشغول به تحصیل هستند. اگرچه در معیار درآمد سرانه تفاوت معناداری بین زنان و مردان ایرانی وجود دارد و هر مرد ایرانی به طور متوسط حدوداً ۶ برابر یک زن ایرانی درآمد سالانه دارد اما به دلیل اینکه در شاخص GDI مجموع شاخصها در نظر گرفته میشود ایران در جایگاه ۷۶ در این جدول قرار گرفته است. هر چند طبق همین گزارش ایران در این جدول از سال ۲۰۱۵ تاکنون دو پله نزول داشته است.
تهیه و تدوین: مدرسه پرتو