این نوشته قصد دارد برخی مباحث پیرامون تاثیر شکاف جنسیتی بر توسعه اقتصادی را مرور کند. پیش از هر چیز نیاز است که مفاهیم مرتبط با شکاف جنسیتی و توسعه اقتصادی به طور اجمالی تعریف شوند.
سازمان جهانی اقتصاد نابرابری جنسیتی را در تفاوت میزان دسترسی زنان و مردان به موقعیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی و اقتصادی بیان میکند. این سازمان شاخص جهانی شکاف جنسیتی Global Gender Gap Index را بر چهار اصل سلامت، تحصیل، اقتصاد و سیاست قرار داده است که هر کدام توضیحات مفصلی دارد که در این نوشته امکان شرح آنها وجود ندارد. با این حال و به عنوان مثال، نابرابری جنسیتی در اقتصاد، به تفاوت دستمزد زنان و مردان بخصوص در موقعیتهای شغلی مشابه و یا تفاوت تعداد مردان و زنان در موقعیتهای مدیریتی سازمانها و به طور کلی حضور زنان در محل کار اشاره دارد.
از طرف دیگر توسعه اقتصادی جزء مباحثی است که کتابها و مقالات فراوانی در توضیح و تعریف آن تالیف شده و خود نیازمند یک مقاله جداگانه است اما برای درک کلی مفهوم توسعه اقتصادی میتوان از تعریف کارل سیدمن Karl Seidman استفاده کرد. سیدمن توسعه اقتصادی را فرایند استفاده از داراییهای فیزیکی، انسانی، مالی و اجتماعی در جهت بهبود و افزایش دارایی اقتصادی و کیفیت زندگی مردم در یک جامعه و منطقه میداند. شاخصهای مختلفی برای اندازهگیری توسعه اقتصادی در جوامع معرفی شده است اما یکی از مرسومترین شاخصها برای محاسبه میزان توسعه اقتصادی GDP per capita است که به معنی سرانه تولید ناخالص داخلی از آن یاد میشود.
رابطه سلامت و تحصیل زنان با توسعه اقتصادی
یک بررسی آماری توسط فاوستین پررین Faustine Perrin در سال ۲۰۲۰ در فرانسه بر روی ۸۶ ناحیه مختلف آن کشور انجام گرفته است تا به صورت آماری و تاریخی میزان کاهش نابرابری جنسیتی را در استانهای مختلف این کشور از سال ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۳ بررسی نماید و نشان دهد که نابرابری جنسیتی چه اثری بر توسعه اقتصادی در مناطق مختلف فرانسه داشته است. این تحقیق به صورت کاملا آماری و با استفاده از روشهای ریاضی مشخص میکند که استانهای شمالی فرانسه که در کاهش میزان نابرابری جنسیتی موفقتر بودهاند از نظر توسعه اقتصادی وضعیت بهتری دارند.
این تحقیق که در جزییات به بررسی بخشهای مختلف توسعه اقتصادی و نابرابری جنسیتی پرداخته است، نشان میدهد که وضعیت نامطلوب سلامت زنان و نرخ بالای مرگ و میر کودکان تاثیر منفی بر میزان توسعه اقتصادی آن استان داشته است.
در ادامه تحقیق پررین بر روی استانهای مختلف فرانسه در بازه تاریخی مورد مطالعه، مشخص شده که افزایش ۱ واحدی شاخص تحصیل زنان که از جمله زیرشاخههای نابرابری جنسیتی است، ۰.۳۶ واحد در میزان توسعه اقتصادی آن استان تاثیر مثبت گذاشته است. در همین راستا استفان نولز Stephen Knowles و همکارانش در سال ۲۰۰۲ تحقیقی در کشورهای آفریقایی انجام دادند و دریافتند که کاهش نابرابری جنسیتی در تحصیل بین زنان و مردان و افزایش میزان تحصیلات در زنان همانند کاتالیزور برای توسعه اقتصادی جوامع عمل میکند. به همین دلیل آنها با اشاره به کشورهای در حال توسعه در آفریقا و جنوب آسیا اشاره کردند که به واسطه فرهنگ مردسالار و سنتی حاکم بر این جوامع، مردان به طور قابل ملاحظهای بیشتر از زنان تحصیل میکنند و همین نابرابری جنسیتی مانند ترمزی بر توسعه اقتصادی این مناطق و کشورها عمل میکند. آنها در مقاله خود نقل قولی از رییس پیشین بانک جهانی آقای جیمز ولفنسون آوردهاند که میگوید “اگر ما یک پسر را آموزش دهیم، یک فرد را آموزش دادهایم اما اگر یک دختر را آموزش دهیم یک خانواده و یک ملت را آموزش دادهایم”.
رابطه شکاف جنسیتی دستمزد با توسعه اقتصادی
در ادامه تحقیق دیگری در آفریقا توسط دالیا هاکورا Dalia S. Hakura و همکارانش در زمینه تاثیر میزان تفاوت دستمزد بین زنان و مردان، به عنوان یکی از معیارهای اصلی سنجش برابری جنسیتی در اقتصاد، بر روی توسعه اقتصادی صورت گرفته است. این تحقیق به وضوح نشان میدهد که شکاف دستمزد بر میزان توسعه اقتصادی تاثیر منفی دارد. این تحقیق بر اساس دادههای دو دهه گذشته، نشان داده که کاهش نابرابری دستمزد بین زنان و مردان میتواند موجب توسعه پایدار اقتصادی، به طور مشخص در کشورهای کم درآمد شود. هاکورا و همکارانش مدعی هستند که اگر کشورهای جنوب صحرای آفریقا بتوانند میزان نابرابری دستمزد و نابرابری جنسیتی خود را به سطح کشورهای در حال توسعه جنوب و شرق آسیا -آسه آن- برسانند؛ سرانه تولید ناخالص داخلی GDP آنها به طور خودکار به اندازه ۰.۹ درصد افزایش پیدا میکند. این تحقیق به این کشورها توصیه کرده است که با تغییر سیاستهای کلی خود و با ایجاد فرصتهای آموزشی برای زنان نابرابری جنسیتی موجود در این منطقه را کاهش دهند.
با این وجود سه گویی نو Seguino، استاد اقتصاد دانشگاه ورمونت، طی تحقیقی در سال ۱۹۹۷ ادعا کرده بود که دستمزد پایینتر زنان نسبت به مردان موجب میشود که شرکتها ترغیب شوند تا زنان بیشتری را استخدام کنند و این به حضور بیشتر زنان در محل کار ختم میشود و همچنین باعث افزایش تولید و صادرات و نهایتا توسعه اقتصادی در آن جامعه میشود. او به عنوان نمونه کره جنوبی را در نظر گرفته بود و مدعی بود رشد اقتصادی و افزایش صادرات این کشور مدیون این سیاست تفاوت دستمزد بین زنان و مردان در این کشور است. اما تحقیقی که در سال ۲۰۱۷ توسط سانیکا سولوچانی و تانیا قوش Sanika Sulochani Ramanayake and Taniya Ghosh در منطقه جنوب و جنوب شرق آسیا انجام شد صحت تحقیق سه گویی نو را رد کرد.
سولوچانی و قوش با استفاده از آمار دو دهه قبل و با محاسبات دقیق و به روز شده نشان دادند که این ادعا صحیح نیست و سیاستهایی که به کاهش نابرابری جنسیتی منجر میشود از جمله تحصیلات، دستمزد برابر، میزان حضور در بازار کار و حضور سیاسی و حقوقی زنان در جامعه، موجب افزایش توسعه اقتصادی در کشورها بخصوص در کشورهای در حال توسعه شده است.
با توجه به آمار سازمان اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۶ زنان در جهان حدودا نصف مردان دستمزد دریافت میکنند در حالی که زمان بیشتری در محل کار حضور دارند. همین آمار نشان میدهد که حضور زنان در مشاغل ۵۴٪ و حضور مردان ۸۴٪ است.
با توجه به این آمارها و نتایج تحقیقات گذشته، همه کشورها و از همه مهمتر کشورهای در حال توسعه برای بالاتر بردن میزان نرخ رشد و توسعه اقتصادی، باید از سیاستهای سنتی خود که بر پایه اصول مردسالارانه بنا شده، دست بردارند و سیاستهایی را در جامعه پیریزی کنند که به کاهش نابرابری جنسیتی در همه بخشها کمک کند.
تهیه و تدوین: مدرسه پرتو
منبع ۱، منبع ۲، منبع ۳، منبع ۴، منبع ۵، منبع ۶،منبع ۷، منبع ۸