میگویند هر زنی میتواند یک قهرمان گمنام باشد «از زنان فرهیخته و دانشگاهی گرفته تا مادری که پشت ماشیناش ترشی میفروشد.»
کمپین «هر زن، یک قهرمان» در فراخوانی از مردم خواسته داستان زنان تاثیرگذار زندگیشان را بنویسند و برای آنها ارسال کنند تا علاوه بر اینکه در وبسایت این کمپین منتشر میشود در قالب یک کتاب هم به چاپ برسد. گردانندگان این کمپین میگویند شنیدن داستان این زنان میتواند به پیشرفت جامعه و به ویژه زنان کمک کند.
به گفته آنها:«هر زن، یک قهرمان، طرحی است در ستایش زنانی که با پشتکار، فداکاری، ایمان و عشق تاثیری بزرگ بر زندگی خود و اطرافیانشان گذاشتهاند. زنانی گمنام اما تاثیرگذار بر زندگی تکتک ما که فاصله زیادی با قهرمانانی که در رسانهها میبینیم دارند.»
این کمپین «میخواهد قصه زنانی را بازگو کند که کسی آنها را نمیشناسد. هر کدام قهرمانی هستند اما دوربینها، آنها را نمیبینند.»
قصه از کجا شروع شد؟
این پروژه اردیبهشت امسال (۱۳۹۵) با حضور شماری از هنرمندان از جمله نگار جواهریان، رامبد جوان و لاله صبوری رونمایی شد.
اشکان خواجه نوری مجری این پروژه میگوید: « پروژه هر زن یک قهرمان، یک پروژه فرهنگی بر بستر اینترنت است. موفقیت چنین پروژهای را به دو شیوه میتوان سنجید. نخست به شیوه کیفی و دیگری به شیوه کمی. در شیوه کمی خوشبختانه یکی از خصوصیتهای رسانههای دیجیتال این است که حجم مراجعه و دیده شدن آن قابل اندازه گیری است.» به گفته او از طرف دیگر و از رویکرد کیفی که بر مبنای محتوای ایجاد شده میتوان میزان موفقیت آن را سنجید. این بخش به دو دلیل حایز اهمیت است، دلیل اول این که عموم مردم جامعه میتوانند در آن سهیم باشند و دوم این که این پروژه یک گفتگوی یکطرفه نیست. گفت و شنود است و فراتر از یک پروژه ادبی محسوب میشود.
به گفته خواجهنوری «هر زن، یک قهرمان» پروژهای مستقل است: «طبیعتاً از هر موسسهای که در مسیر این پروژه به ما کمک کند استقبال میکنیم. البته این بدان معنا نیست که پروژه زیر بار خط کشیهای سایر نهادها برود. مهمترین نکته این پروژه آن است که هیچ خط و ربط سیاسی ندارد و کاری تازه به حساب میآید. هر سازمانی که بتواند به مسیر ما کمک کند، قطعا برای ما کمک کننده خواهد بود.»
در وبسایت این کمپین نوشته شده که برای پیوستن به آن کافی است پس از ثبتنام در وبسایت، قصه زن قهرمانی که میشناسید را بنویسید و با مخاطبان سایت به اشتراک بگذارید.
همچنین این امکان وجود دارد تا افراد با لایک و نظرگذاری در این پروژه مشارکت کنند تا داستانهای محبوبشان بیشتر دیده شوند. این کمپین یک کانال تلگرامی به اسم «داستان شب» هم دارد که هر هفته یکی از قصهها را به صورت پادکست (فایل صوتی) در آن منتشر میشود.
شماری از بازیگران و هنرمندان هم با داستاننویسی یا خواندن داستانها و ضبط پادکست در این پروژه مشارکت کردهاند.
گمنام اما قهرمان
«آذر، مثل اسم اساطیریاش الههای به معنای واقعی بود که گوشه اتاقاش یک چرخ خیاطی کهنه داشت. بعدها فهمیدم شبها در خانه برای مردم لباس میدوزد»، « فکر میکنم تقصیر عطرهایی است که حاج احمد کاظمی برایش میفرستاد؛ عطر میفرستاد و پیغام میداد چرا نمیآیی؛ شاید هم تقصیر خودش است؛ تقصیر قنوتهایش. شاید هم تقصیر توست…»، «آن سالها پدر بیماربود و بعد از انقلاب از ناراحتی قلبی خانه نشین شده بود… و تمام بار مسئولیت زندگی بر شانه مادرم سنگینی میکرد…» اینها جملات آغازین سه قصه از چندیدن داستانی است که برای این کمپین فرستاده شده است. داستانهایی که هر کدام روایت زندگی یک زن است، زنی که گر چه گمنام مانده اما قهرمان زندگی خودش و دیگری شده است.