تغییرات آب و هوایی، گرمایش زمین، آلودگیهای محیطی ناشی از سوختهای فسیلی و مواد شیمیایی صنعتی، اسیدی شدن اقیانوسها، فرسایش خاک و بیابانزایی از جمله بحرانهای جدی است که بشر امروزه با آن مواجه است. درجه حرارت کره زمین از دوره پیشاصنعتی تا به امروز ۱.۱ افزایش یافته است. در صورتی که ما در دهه آینده انتشار گازهای گلخانهای را به صفر کاهش ندهیم، با ریسک گرم شدن بیشتر از ۱.۵ درجه مواجهیم که به گفته دانشمندان آستانه بحرانی است. در کنار همه اینها مهاجرت انسانها که در اثر سیل، سونامی و خشکسالی مجبور به ترک خانه و سرزمین خود میشوند، نزاعهای اجتماعی، جنگهای منطقهای بر سر منابع، کمبود غذا و سوء تغذیه در جهان رو به فزونی است.
تاثیر بحرانهای محیط زیستی بر زنان
زنان بیشتر از مردان از بحرانهای محیط زیستی مانند بیآبی و خشکسالی، آلودگیهای محیطی و کمبود منابع آسیب میبینند. از جمله دلایل آسیب بیشتر زنان، این است که بحرانهای محیط زیستی عامل تشدیدکننده تبعیض و خشونت ساختاری علیه زنان است. در نتیجه بیشتر به حاشیه رفتن در شرایط اقتصادی بد ناشی از بحرانهای محیط زیستی، دسترسی زنان به آب سالم، خدمات بهداشتی-درمانی یا آموزشی محدودتر میشود. علاوه بر آن، زنان بخش قابل توجهی از نیروی کار کشاورزی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه را تشکیل میدهند. رویدادهای مرتبط با آب و هوا مانند الگوهای بارندگی نامنظم، خشکسالی یا سیل میتواند محصولات کشاورزی را از بین ببرند و منجر به خسارات مالی برای زنان کشاورز شود.
کم آبی به عنوان یکی از اصلیترین بحرانها در جوامع محلی که متکی به منابع طبیعی و در عین حال زیر فشار تبعیضهای ساختاری و توسعه نیافتگی هستند، به طور خاص، بر زنان و کودکان دختر فشار بیشتری وارد میکند. در چنین شرایطی آنها بیشتر در معرض آسیبهای روانی، خشونت خانگی، آزارهای جنسی، قتلهای منتسب به قتلهای ناموسی، عقب ماندن از تحصیل یا ازدواجهای زودهنگام قرار میگیرند. همچنین، در صورتی که زنان در این مناطق از خدمات بهداشت باروری برخوردار نباشند و به وسایل پیشگیری از بارداری دسترسی نداشته باشند، در پی بحرانهای محیط زیستی، متحمل آسیب و خشونت بیشتری خواهند شد.
در جوامعی که زیست آنها متکی به منابع طبیعی است، عموما زنان مسئول امنیت غذایی در خانواده هستند و در وضعیتی که دسترسی به منابع محدود میشود، بیشتر در چرخه خشونت و تبعیض مبتنی بر جنسیت گرفتار میشوند. به عنوان مثال، زنان و دختران روستایی به طور سنتی، مسئول تهیه مواد غذایی، سوخت و انتقال آب هستند. با شدت گرفتن خشکسالی، مسیری که روزانه باید برای تهیه آب یا سوخت طی کنند، طولانی یا دشوارتر میشود. صرف نظر از خطراتی که ممکن است در طی مسیر با آن مواجه شوند، مثل بدی آب و هوا، احتمال روبرویی با حیوانات وحشی، مواجهه با آزار جنسی و غیره، این موضوع موجب میشود از فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی یا آموزشی مستقل باز بمانند. افزایش روسپیگری زنان در نتیجه فقر نیز از دیگر مواردی است که با بحرانهای اقلیمی نظیر کم آبی ارتباط مستقیم دارد.
تاثیر بحرانهای محیط زیستی بر حقوق اقتصادی زنان
- اقتصاد غیررسمی: درصد زیادی از زنان در اقتصاد غیررسمی مشغول به کار هستند و در فعالیتهایی مانند دستفروشی خیابانی، به عنوان کارگر خانگی یا در کشاورزی معیشتی مشارکت دارند. این مشاغل از حقوق و مزایای قوانین کار برخوردار نیستند و در برابر بحرانهای گوناگون آسیب پذیرند. حضور بیشتر زنان در بازار کار غیررسمی نسبت به مردان، در هنگام بحرانهای محیط زیستی باعث آسیبپذیری بیشتر آنها در مقابل بیثباتی درآمد میشود. علاوه بر از دست دادن شغل یا زمین در نتیجه بحرانهای محیط زیستی، به دلیل تشدید نقشهای مراقبتی زنان در زمان بحران، بیش از پیش از کار و فعالیت اقتصادی باز میمانند.
- دسترسی به منابع: زنان در بسیاری از مناطق روستایی مسئول فراهم کردن آب و سوخت برای خانوادههای خود هستند. تغییرات آب و هوایی میتواند منجر به کمبود آب شود و زنان را مجبور به طی کردن مسافتهای طولانیتر کند. این مسئله زمان موجود برای فعالیتهای درآمدزا یا تحصیلی و آموزشی را کاهش میدهد.
- مالکیت و حق بر زمین: در بسیاری از مناطق جهان بویژه مناطق روستایی زنان حق مالکیت زمینهایی که بر روی آن کار میکنند را ندارند. بلایای آب و هوایی میتواند منجر به از دست دادن زمین شود. پس از عبور از بحران، مردان ممکن است زمین را بازپس بگیرند و زنان را بدون دارایی و منابع اقتصادی رها کنند.
- بهداشت باروری: بلایای طبیعی میتواند خدمات مراقبتهای بهداشتی از جمله خدمات بهداشت باروری را مختل کند. دسترسی محدود به روشهای تنظیم خانواده احتمال بارداری ناخواسته را افزایش میدهد و با توجه به کمبود منابع خانواده، میتواند به ویژه زنان را تحت فشار قرار دهد.
- تحصیلات: بلایای طبیعی به زیرساختها آسیب میزند و رفتن دختران به مدرسه را ناامن میکند. خانوادهها که به دلیل هنجارهای جنسیتی، تحصیل پسران را در اولویت قرار میدهند، ممکن است منابع محدود خود را برای حمایت از آموزش پسران اختصاص دهند و دختران را با فرصتهای آموزشی کمتری رها کنند. آموزش محدود چشمانداز اقتصادی آینده را محدود میکند.
- افزایش آسیب پذیری: افزایش خشونت و استثمار، تغییر ساختارهای اجتماعی و گسترش فقر پس از بلایای طبیعی میتواند زنان را در برابر قاچاق انسان، خشونت اقتصادی به عنوان یکی از اشکال خشونت خانگی و استثمار جنسی آسیبپذیرتر کند. خلاهای قانونی حمایتی، عدم اجرای قانون و نبود خدمات پشتیبانی این آسیبپذیری را تشدید میکند.
- سیاست و هنجارهای اجتماعی: سیاستهای مدیریت بحران اگر نیازهای جنسیتی خاص را در نظر نگیرد، نابرابریهای موجود را تداوم میبخشد و تشدید میکند. برای مثال، سرپناههای موقت اگر فاقد امکانات ویژه برای زنان باشد، آنها را در معرض خشونت جنسی و مشکلات بهداشتی قرار میدهد. هنجارهای جنسیتی آسیبزا مشارکت زنان در فرآیندهای تصمیمگیری را محدود میکند. در نتیجه، نیازهای خاص زنان در سازگاری با آب و هوا اغلب نادیده گرفته میشود و مانع توانمندسازی اقتصادی و تابآوری زنان در این شرایط است.
تغییرات آب و هوایی نابرابری جنسیتی و خشونت مبتنی بر جنسیت را افزایش میدهد و فشاری که بر زنان به واسطه کار خانگی و مراقبتی است را دو چندان میکند. مسئله مهمی که باید در نظر گرفته شود این است که به زنان به عنوان قربانی در بستر تغییرات آب و هوایی نگاه نشود و نقش آنها در تصمیمگیریها و ارائه راه حل برجسته شود. در مطلبی دیگر مهمترین راهحلهای مواجهه با آسیبهای ناشی از بحرانهای آب و هوایی بر حقوق اقتصادی زنان را بررسی خواهیم کرد.
تهیه و تدوین: مدرسه پرتو