برای آن که در ترویجگری موفق شوید، ابتدا لازم است احساس و نحوه واکنش خود در قبال مشکلات را درک کنید. شناخت خودتان و واکنشهایتان در شرایط مختلف، به شما کمک میکند تا متوجه شوید برای اینکه نقش خود را به عنوان ترویجگر بهبود ببخشید، به چه راهبردها و مهارتهایی نیاز دارید.
در راستای افزایش این شناخت، در ادامه به معرفی یک تمرین برای افزایش خودآگاهی شما از شرایط و تواناییهای خود به عنوان یک ترویجگر میپردازیم.
این تمرین، به شما راهکاری ارایه نمیدهد، بلکه کمک میکند که مشاهده بهتر و دقیق تری از خود داشته باشید، نقاط قوت و نیازمند توسعه خود را بهتر بشناسید و سپس براساس این شناخت، روشهای متناسبتری را برای پیشبرد کار خود انتخاب کنید. مثلا، اگر با کمک این تمرین متوجه شوید که در فرایند حل مشکلات، در استفاده از روش نامهنگاری راحتتر و موثرتر هستید و در گفتگوی کلامی با افراد چندان راحت نیستید، شاید بد نباشد که مهارت خود را در زمینه مکالمات تلفنی یا حضوری افزایش دهید. بهعلاوه شاید مهارت نامهنگاری خود را نیز بیشتر کنید تا بتوانید برای حل مشکلات پیش رو، بیشتر و بهتر از این روش استفاده کنید.
احساس و واکنش هر یک از ما در قبال مشکلات روزمره با یکدیگر متفاوت است. تمرین زیر طوری طراحی شده که راهبردهای متنوع حل مشکل که افراد به کار میبرند را نشان میدهد. به یاد داشته باشید که برای حل مشکلات راههای زیادی وجود دارد و اینطور نیست که تنها یک راه، راه «صحیح» باشد.
برای ارزیابی راهبردهایی که در حال حاضر مورد استفاده قرار میدهید، پرسشنامه خودآگاهی زیر را کامل کنید.
تمرین خودآگاهی
به موانعی فکر کنید که اخیرا با آنها مواجه شدهاید. برخورد شما با موانع چگونه است؟ این یک آزمون نیست و پاسخ «صحیحی» برای آن وجود ندارد! هدف این تمرین آن است که در مورد خود بیشتر بیاموزید. در پاسخ به هر کدام از موارد زیر، یک یا چند گزینه را که گویای واکنش شما به آن شرایط است انتخاب کنید.
۱. وقتی به مشکلی برمیخورم، معمولا:
خود را سرزنش میکنم
در مورد مسئول آن مشکل تحقیق میکنم
دیگران را سرزنش میکنم
احساس کرختی میکنم
نظام موجود را سرزنش میکنم
اشک در چشمانم حلقه میزند و احساس افسردگی میکنم
کسی را سرزنش نمیکنم
برای حل کردن آن انگیزه پیدا میکنم
موارد دیگر:
۲. وقتی با مشکلی مواجه میشوم، معمولا:
سعی میکنم راه حل آن را پیدا کنم
غمگین و دلسرد میشوم
عصبانی میشوم
آن را نادیده میگیرم
تمرکزم را از دست میدهم
کلافه میشوم
از دیگران کمک میخواهم
موارد دیگر:
۳. هنگامی که یک فرد مسئول مثل یک پزشک، کارمند دولت یا کارمند سازمان خدماتی چیزی به من میگوید، معمولا:
حرف او را باور میکنم
خودم دنبال اطلاعات میگردم
از او چند سوال میپرسم
از کس دیگری سوال میکنم
سایر موارد:
۴. وقتی به مشکلی برمیخورم آن را با این افراد در میان میگذارم:
پزشکان، پرستاران، متخصصان درمانی
مشاور درمانی
دوستان یا خانواده یا هر دو
هم سن و سالان خودم
همکاران
سایر موارد:
۵. برای کسب اطلاعات در موضوع مورد نظرم، موارد زیر را مفید میدانم:
اطلاعات منتشر شده توسط تامین اجتماعی، بیمههای درمانی یا سایر ادارات دولتی
اعلامیههای گروههای حامی مصرفکنندگان یا سایر گروههای حمایتکننده
اخبار منتشر شده توسط پزشک، متخصص درمانی یا شرکت خدماتی
مطالب اینترنت
کتب کتابفروشی یا کتابخانه
گفتگو با دیگران برای کسب اطلاعات بیشتر
سایر موارد:
۶. وقتی دچار مشکلی میشوم، این فهرستها را تهیه میکنم:
واقعیتهای مهم
اقداماتی که لازم است انجام دهم
کسانی که باید با آنان تماس بگیرم
خواستهام
فهرست تهیه نمیکنم، بلکه……..
۷. وقتی برای حل مشکلی از تلفن استفاده میکنم:
با اطمینان حرف میزنم
اگر در جواب درخواست یا پیغام من تماس نگیرند، دیگر تماس نمیگیرم
دستپاچه میشوم
گاهی درخواست میکنم که با سوپروایزر (سرپرست) صحبت کنم
کنترل خود را از دست نمیدهم و فریاد نمیزنم
معمولا نتایج خوبی میگیرم
سایر موارد:
۸. وقتی لازم است نامهای بنویسم:
به خودم مطمئنم
از دوستی میخواهم نامهام را تصحیح کند
دستپاچه میشوم
برای نوشتن از دیگران کمک میخواهم
برای گرفتن جواب نامه ضربالعجل تعیین میکنم
رونوشت نامه را به سایر مراجع مسئول میفرستم
سایر موارد:
۹. وقتی برای حل مشکلی به جلسهای میروم:
به خودم اطمینان دارم
دوستی را با خود به جلسه میبرم
دستپاچه میشوم
بعد از جلسه نامهنگاری میکنم
در جلسه کنترلخود را از دست نداده و فریاد نمیزنم
صورت جلسهای مکتوب به همراه دارم
سایر موارد:
۱۰. سه گزینه اول من برای طرح و حل مشکل عبارتند از: (گزینههای انتخابی خود را به ترتیب اولویت شمارهگذاری کنید)
تماس تلفنی
نامهنگاری
مراجعه حضوری
سایر موارد:
۱۱. اگر مشکلی بلافاصله حل نشود:
انگیزه پیدا کرده و به فعالیت خود ادامه میدهم
تسلیم شده یا دست از تلاش میکشم
با سوپروایزر (سرپرست و مدیر) افراد صحبت میکنم
عصبانی میشوم
سعی میکنم اطلاعات بیشتری بهدست آورم
از کسی کمک میخواهم
ناراحت میشوم، خود را سرزنش میکنم، یا فکر میکنم مرتکب اشتباهی شدهام
سایر موارد:
۱۲. وقتی کسی به من قولی میدهد و عمل نمیکند:
دست از تلاش برمیدارم
با سوپروایزر او تماس میگیرم
عصبانی میشوم
مجددا با او تماس میگیرم
سایر موارد:
۱۳. وقتی مشکلی را به یکی از روشهای زیر حل میکنم، احساس رضایت دارم: (روشها را لیست کنید)
تاملی بر آنچه که در تمرین خود آگاهی یاد گرفتید:
به پاسخهای خود به ابزار خودآگاهی نگاه کنید. همچنان که در حال نگاه کردن به پاسخهایتان هستید به این سوالات فکر کنید:
وقتی که در حال حل مشکلی هستید چه زمانی فکر میکنید که خیلی اثرگذار بودهاید؟ آیا تمایل دارید که روی آن توانایی که دارید حتی بیشتر کار کنید؟
تا چه حد از عکسالعملتان به اتفاق بدی که افتاده رضایت دارید؟ آیا تمایل دارید روی بهتر شدن واکنشتان کار کنید؟
تا چه حد برای تحلیل مشکلاتی که با آن مواجه میشوید اعتماد به نفس دارید؟ آیا تمایل دارید روی بهتر شدن آن کار کنید؟
آیا احساس میکنید که توانایی حل مشکلاتی که با ان مواجه میشوید را دارید؟ آیا تمایل دارید که روی بهتر شدن مهارت حلِ مشکل کار کنید؟
آیا احساس میکنید تا رسیدن به حل نهایی یک مشکل به تلاش ادامه میدهید؟ آیا تمایل دارید که روی بهتر شدن این مهارتتان کار کنید؟
حال براساس پاسخی که به سوالات تمرین داده اید و تاملی که بر پاسخ ها داشتید به سوال زیر جواب دهید.
بر اساس آنچه از این تمرین آموختم، مایلم مهارتهای ترویجگری خود را بر موارد زیر متمرکز کنم: (اهداف خود را فهرستوار بنویسید)
بسیاری از استراتژیها و مهارتهای ترویج گری به شما کمک خواهد کرد تا مهارت حلِ مشکلتان را بالا ببرید و روی نقاط قوت شخصیتان کار کنید. دوباره تاکید میکنیم که تنها یک راه درست برای حل مشکلات وجود ندارد. مهمترین مفهومی که باید از تمرین خودآگاهی در ذهن داشته باید، آموختن این مسئله است که بهترین روش برای شما چیست و چگونه میتوانید روی نقاط قوتتان که شناسایی کردید کار کنید تا حتی تاثیرگذارتر از قبل شود.