تغییرات اجتماعی یک شبه حاصل نمیشود و اصولا سهلالوصول نیست، چراکه در هر جامعهای، سیاستها توسط سیاستگذاران عمومی بر اساس یک سری اصول، ارزشها و باورها، تدوین شده و تغییر آن نیز با موانع متعددی همراه است. عمدهترین موانع تغییر عبارتند از:
- موانع اجتماعی شامل عدم حمایت و همراهی جامعه، هنجارهای اجتماعی و همنوایی گروهی؛
- موانع فرهنگی شامل سنت، فرهنگ، آداب و رسوم و مذهب؛
- موانع اقتصادی شامل فساد، ساختارهای درهم تنیده بروکراسی، منابع مالی؛
- موانع سیاسی شامل ایدئولوژی، وجود رهبران کاریزماتیک، ارزشها؛
بنابراین غلبه بر این موانع همیشه آسان نیست و نیاز به راه حلهای خلاقانه، برنامه مدون، استراتژی و تاکتیکهای متنوع دارد. اما یکی از مهمترین چالشهای ایجاد تغییرات اجتماعی و تاثیرگذاری بر سیاستگذاران عمومی، وجود مخالفان و دیدگاهها و ایدههای مخالف است.
به همان میزان که ما به تغییر میاندیشیم و برای تغییرات اجتماعی، طرح و برنامه میریزیم، هستند افرادی که با تغییر مخالفاند و در جبهه مقابل در برابر تغییر ایستادگی میکنند، بنابراین پیش از هر طرحی برای تغییر باید:
- پیشبینی دقیقی از نوع و درجه مخالفت یا حملهای که با آن مواجه خواهیم شد، داشته باشیم.
- ارزیابی دقیقی از قدرت و دایره نفوذ مخالفان داشته باشیم و بدانیم چگونه منابع خود را در جهت تضعیف و رفع موانعی که مخالفان ایجاد خواهند کرد، به کار گیریم.
پس گام اول برای هرگونه تغییر «شناسایی مخالفان و سنجش قدرت و دایره نفوذ» آنهاست. حال اینجا چند پرسش مطرح میشود:
اول: چگونه مخالفان خود را شناسایی کنیم؟
دوم: چگونه قدرت مخالفان خود را بسنجیم؟
سوم: تاکتیکهایی که مخالفان برای مانع تراشی در برابر تغییرات به آن متوسل خواهند شد را پیشبینی کنیم؟
چهارم: چگونه با مخالفان کنار آییم؟
چگونه مخالفان خود را شناسایی کنیم؟
برای شناختن مخالفان باید به این سوال پاسخ دهیم که «مساله ما، برای چه کسانی اهمیت دارد؟» برای مثال ممکن است «فروش سیگار به نوجوانان و جوانان» یا «واگذاری حق حضانت کودکان به پدر یا جد پدری به جای مادر» مساله ما باشد و بخواهیم برای تغییر قوانین مربوطه سیاستگذاران را متقاعد سازیم. هر کدام از این مسائل ذینفعانی دارد که مانعتراشی خواهند کرد، خواه تولید کنندگان، توزیع کنندگان و فروشندگان سیگار باشند و خواه متولیان دین و مذهب. به عبارتی دیگر برای شناسایی مخالفان باید بدانیم پیروزی ما، منافع چه کسانی، چه گروهها و چه بنگاههایی را به خطر میاندازد.
پس باید لیستی از ذینفعان با دو ستون موافقان و مخالفان تهیه کنیم، موافقان کسانی هستند که میتوانند به عنوان گروههای همراه، ما را در تحقق تغییرات اجتماعی یاری رسانند و مخالفان کسانی هستند که نقش منفی و بازدارنده دارند. جدیترین مخالفان کسانی هستند که بیشترین ضرر را از یک تغییر اجتماعی متوجه خود میبینند.
چگونه قدرت مخالفان خود را بسنجیم؟
همانگونه که ما قدرت و منابع در اختیار گروههای همراه را میسنجیم، باید قدرت و منابع گروههای مخالف را هم بسنجیم. وقتی پس از شناسایی، لیست مخالفان را درآوردیم در مقابل نام هر مخالف باید ارزیابی خود از میزان قدرت، منابع در اختیار و دایره نفوذ او را درج کنیم.
منابع و قدرت مادی بخشی از قدرت هر فردی یا جریانی است، بخش مهمتر استراتژی ایست که طراحی میکنند، باید یک ارزیابی دقیق از استراتژی احتمالی آنها بدست آوریم و بدانیم که آنها برای مانع تراشی در برابر تغییرات اجتماعی از چه استراتژی ای استفاده خواهند کرد. برای مثال ممکن است آنها سعی کنند با ایجاد یک موج رسانهای علیه شما، افکار عمومی را در کنترل بگیرند و شما را فردی افراطی، ضد دین، ضد ارزشها، ضد میهن و … معرفی کنند.
تاکتیکهایی که مخالفان برای مانع تراشی در برابر تغییرات به آن متوسل خواهند شد را پیشبینی کنیم؟
به همان میزان که هر کمپین ترویجی، نیازمند طراحی تاکتیکهای متنوع برای کسب موفقیت است، مخالفان نیز ممکن است تاکتیکهای متنوعی، برای مانعتراشی و شکست ما طراحی کنند. بنابراین از قبل باید با پیشبینی این تاکتیکها، راه مقابله با آن را طراحی کنید.
تاکتیکهای معمول که مخالفان به آن متوسل میشوند عبارتند از:
- منحرف کردن افکار عمومی
انحراف افکار عمومی از طریق پرداختن به مسائل جانبی ایده اصلی تغییر و پررنگ کردن آنها به جای پرداختن به اصل مساله، امری معمول برای خنثی کردن تلاشها برای تغییر یک مساله اجتماعی است.
- تاخیر/وعده سرخرمن/فریب موافقان
مخالفان و سیاستگذاران وقتی استدلال فعالان یک پروژه ترویجی را محکم و اراده آنها برای تغییر را آهنین میبینند، با امروز و فردا کردن و ایجاد تاخیر در به سرانجام رسیدن یک خواسته، سعی میکنند تلاشها را فرسایشی کنند تا به مرور فعالان خسته و دست از تلاش برای تغییر بردارند. آنها در ظاهر اصل ضرورت تغییر را میپذیرند ولی عملی کردن آن را به آینده حواله میدهند در حالیکه این فریبی بیش نیست.
- انکار صورت مساله یا راهحل
گاهی مخالفان اصل صورت مساله را انکار میکنند و آن را نمیپذیرند و یا راه حلی که ارائه میشود را غیر معتبر معرفی میکنند تا از پذیرش تغییر سرباز زنند.
- سادهسازی مساله
یکی از تاکتیکهای مرسوم مخالفان یا سیاستگذاران عمومی برای فرار از پذیرش تغییر، ساده کردن مساله و تقلیل دادن آن به امری بیاهمیت است، یعنی اثرات یک مساله را آنقدر کوچک جلوه میکند که پرداختن به آن بیاهمیت به نظر برسد.
- ایجاد تفرقه میان موافقان
مخالفان ممکن است اتحاد موافقان را نشانه روند یعنی با برگزاری نشستهایی با برخی از موافقان و پاشیدن بذر نفاق و اختلاف، میان موافقان یک تغییر دو یا چند دستگی ایجاد و شما را به خود سرگرم کند. این مهم گاهی از طریق تطمیع برخی از موافقان ممکن میشود یعنی با پیشنهاد شغل، تسهیلات، خدمات و … آنها را به عامل اختلاف در میان موافقان تبدیل کنند.
- توسل به تهدید
بسته به موضوع تغییر، مخالفان حتی ممکن است به تهدید متوسل شوند و اجازه ندهند که افراد گروه آزادانه فعالیت کنند و سعی کنند از این طریق گروه را از ثبات بیاندازند و یا انگیزه آنها را بکشند.
کلا باید در نظر داشت که تلاش برای تغییر تا حصول نتیجه و رسیدن به نقطه غیرقابل برگشت نباید متوقف شود، صرف پذیرش تغییر توسط سیاستگذاران عمومی و حتی ارائه طرح یا لایحه مرتبط به مجلس یا شورای شهر نباید به منزله پیروزی نهایی قلمداد شود.
چگونه با مخالفان کنار آییم؟
همانطور که در بالا به آن اشاره شد مخالفان ذینفعان یک مساله هستند که نقش منفی و بازدارنده دارند. واکنش به مخالفان نباید چنان تند باشد که راه را بر مذاکره/گفتگو ببندد و یا امکان تعامل را مسدود سازد. ما باید بدانیم که ماموریت ما تلاش برای کاهش مخالفت، مخالفان و تبدیل آنها به موافق است و این راه جز با متقاعد کردن آنها نسبت به ضرورت تغییر، تضمین منافع آنها و … ممکن نمیشود. پس واکنش به مخالفان را اینگونه طراحی میکنیم:
- اقدامات پیشگیرانه
موثرترین گام این است که پیش از طرح مساله تغییر و بعد از شناسایی مخالفان، و پیش از اینکه اقدامی انجام دهیم، سراغ مخالفان احتمالی برویم و سعی کنیم آنها را نسبت به ضرورت تغییر متقاعد سازیم و آنها را به همراهی و یا مخالفت نکردن دعوت کنیم.
- دیدار و گفتگو با مخالفان
خیلی وقتها مخالفتها به دلیل سوء تفاهم، برداشت نادرست از اهداف تغییر و وجود نداشتن رابطه ایجاد میشود. بنابراین لازم است که با مخالفان احتمالی دیدار کنیم و در خصوص اهداف تغییر و ضرورتهای آن صحبت کنیم، نظر آنها را بشنویم و نظر خود را به آنها منتقل و سعی کنیم تا حد امکان نظرها را به هم نزدیک سازیم.
- طراحی راه حل های برد-برد
معمولا دیدگاه مخالفان و موافقان به هم نزدیک نمیشود و مخالفان دست از مخالفت نمیکشند مگر آنکه راه حلهایی ارائه شود که منافع طرفین را لحاظ کرده باشد و به دغدغههای طرفین پاسخ دهد. گاهی مجبوریم برای ایجاد تغییرات اجتماعی به جای ارائه ایدهآلها به راههای میانه تن دهیم، تا تغییر حاصل شود.
- به ابعاد مثبت مخالفتها بها دهید
گاهی مخالفتها جنبههای مثبتی هم دارد که باید به آنها بها دهیم و تغییر را روی آن استوار سازیم. برای مثال گاهی مخالفتها و استدلالهای مخالفان اتحاد را در میان موافقان تغییر بیشتر میکند.
- رو کردن تاکتیکهای مخالفان
وقتی نسبت به استفاده از تاکتیکی توسط مخالفان مطمئن شوید آن را برای اعضای خود افشا کنید تا اثر تاکتیکی آنها زایل شود.
- در حالت تدافعی نمانید
پاسخ دادن به مخالفتها نباید شما را در موضع تدافعی نگه دارد، لازم نیست به هر حرفی پاسخ دهید، تنها به استدلالهای اثرگذار آنها پاسخ دهید و سعی کنید مواضع خود را بیان کنید.
- توجه به روانشناسی مخالفان
گاهی مخالفان از در همکاری وارد میشوند، پس با ارائه راه حل باب همکاری را نبندید. شما تنها مساله را مطرح کنید و اجازه دهید مخالفان راهحل ارائه کنند. اگر آنها راهحلی نداشتند، بعد به عنوان یک پیشنهاد، راهحلی مقطعی برای یک دوره آزمایشی، روی میز بگذارید تا آنها بتوانند روی آن فکر کنند و احساس کنند که به نظر آنها بها میدهید.
- ایجاد توازن قدرت
معمولا نهادهای مدنی در برابر نهاد حکومت از قدرت برابر برخوردار نیستند. گاهی برای ایجاد تغییرات اجتماعی باید توازن قدرت ایجاد کرد، استفاده از استراتژی خشونت پرهیز در بیشتر مواقع سبب میشود که دولت نتواند از قدرت خشن خود استفاده کند یا اگر استفاده کند علیه خود تبدیل میشود مثل ماجرای ورود زنان به ورزشگاه در مشهد که حکومت را وادار به استفاده از گاز فلفل کرد ولی در نهایت این مساله بیشتر به ضرر دولت تبدیل شد چراکه تمام ارکان حکومت مجبور به عذرخواهی شدند و زنان در موقعیت مظلوم بیشتر مورد توجه قرار گرفتند.
- دانستن زمان مذاکره
گفتگو راه برون رفت از اختلافات و کشمکشهاست. هر کمپین ترویجی برای موفقیت نیازمند آن است تا در شرایط خاص وارد گفتگو با مخالفان شود ولی دانستن بهترین زمان برای گفتگو رمز پیروزی است، چراکه اگر زمان مناسبی انتخاب نشود، احتمال «سازش» بیش از تحقق اهداف است.
خلاصه اینکه، هر تغییر اجتماعی میتواند مخالفانی جدی داشته باشد چراکه هر تغییری ممکن است منفعت لایههای از جامعه یا حکومت را زایل سازد. سیاستگذاران عمومی، اگر خود در ردیف مخالفان نباشند ممکن است تحت تاثیر و در دایره نفوذ آنها قرار داشته باشند، لذا پیش از هر فعالیتی برای تغییر باید نسبت به شناسایی مخالفان، سنجش قدرت و دایره نفوذ آنها اقدام کرد تا بتوان با چالش مخالفان در پروسه تاثیرگذاری بر سیاستگذاران عمومی کنار آمد و از آن رد شد.
تهیه و تدوین: مدرسه پرتو