نقش شهروندان در مبارزه با فساد

در بخش اول مقاله «مشارکت شهروندان در مبارزه با فساد» به اصطلاحات و مفاهیم اصلی مشارکت شهروندان در مبارزه با فساد، از جمله جامعه مدنی، شهروند و شهروندی، سازمان‌های مدنی، رسانه‌ها، جامعه علمی، پاسخ‌گویی اجتماعی و توانمندسازی اجتماعی، اعتماد عمومی و هنجارهای غیررسمی پرداختیم. بخش دوم این مقاله به نقش شهروندان در مبارزه با فساد می‌پردازد. شهروندان می‌توانند با مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها، نظارت بر اعمال و رفتار مقامات و گزارش کردن موارد فساد نقش مهمی در مبارزه با این پدیده مخرب ایفا کنند. از جمله روش‌هایی که شهروندان می‌توانند از طریق آن‌ها به مبارزه با فساد کمک کنند می‌توان به گزارش فساد به مقامات یا رسانه‌ها و همچنین حمایت از برنامه‌های آموزشی و کارزارهای آگاهی‌بخشی اشاره کرد. 

 اگرچه در چند دهه گذشته مشارکت شهروندان مورد توجه قرار گرفته اما مفهوم جدیدی نیست.  همان‌طور که توسط موسسه دموکراتیک ملی (یک سازمان مدنی مستقر در ایالات متحده) تاکید شده است، شهروندان «حق مشارکت در تصمیم‌گیری‌هایی که بر رفاه عمومی تاثیر می‌گذارد، دارند» و این «مشارکت عاملی موثر در تغییرات اجتماعی-اقتصادی و دموکراتیک و روشی کلیدی برای توانمندسازی شهروندان است.» همچنین مشارکت شهروندان به‌عنوان «فرایندی که به اشخاص حقیقی فرصت تأثیرگذاری بر تصمیم‌گیری‌های عمومی می‌دهد و از دیرباز جزئی از فرآیند تصمیم‌گیری دموکراتیک بوده» توصیف شده است. مشارکت شهروندان می‌تواند مستقیم یا غیرمستقیم باشد. مشارکت مستقیم شهروندان «فرآیندی است که از طریق آن اعضای یک جامعه قدرت دارند تا در اتخاذ تصمیم‌های مهم با مقامات دولتی سهیم شوند.» حتی چند معاهده بین‌المللی نیز وجود دارد که اهمیت مشارکت شهروندان را مورد تاکید قرار می‌دهد مانند کنوانسیون آرهوس در مورد دسترسی به اطلاعات، مشارکت عمومی در تصمیم‌گیری‌ها و دسترسی به عدالت در مسائل زیست‌محیطی.

گفتمان مرتبط با مشارکت شهروندان به‌طور سنتی بر مشارکت در تصمیم‌گیری‌های دموکراتیک متمرکز بوده است. راه‌های مختلفی وجود دارد که از طریق آن مشارکت شهروندان در فرآیندهای دموکراتیک عملی می‌شود. این امر می‌تواند از طریق اقدامات پایین به بالا مانند رای دادن و سازمان‌دهی و مشارکت مردمی انجام گیرد یا از طریق سازوکارهای بالا به پایین که توسط سازمان‌هایی مانند «مشارکت حاکمیت باز» ترویج شده‌اند. جودیث اینس و دیوید بوهر در مقاله‌ای به پنج دلیل برای حمایت از مشارکت شهروندان در تصمیم‌گیری‌‌های عمومی اشاره کرده‌اند:
۱) گنجاندن ترجیحات مردم در تصمیم‌گیری‌ها،
۲) بهبود تصمیمات از طریق گنجاندن دانش محلی شهروندان،
۳) ترویج انصاف و عدالت و شنیدن صداهای به حاشیه رانده شده،
۴) مشروعیت بخشیدن به تصمیمات عمومی و
۵) عملی کردن الزامات قانون.

با توجه به این‌که دولت ممکن است همیشه دسترسی یکسان به اطلاعات را برای شهروندان فراهم نکند، مشارکت شهروندان در مبارزه با فساد، ممکن است با مشارکت شهروندان در سایر فرآیندهای عمومی متفاوت باشد. فساد، سازوکارهای دموکراتیک را دور می‌زند تا جایی که مارک وارن فساد را به‌عنوان نقض شمولیت دموکراتیک می‌داند. فساد قوانین و قواعدی را که به‌طور دموکراتیک وضع شده‌اند دور می‌زند و کسانی را که در مبادلات فاسد مشارکت نمی‌کنند کنار می‌گذارد (مثلا خدماتی که قرار است عمومی باشند به کسانی که رشوه می‌دهند یا بر اساس کلاینتالیسم (حامی‌پروری) تخصیص می‌یابد.) به همین دلیل، وقتی شهروندان از طریق کنترل فساد، ارزیابی انتقادی رفتار و تصمیمات مقامات، گزارش تخلفات و جرایم مرتبط با فساد و درخواست اقدام مناسب، با فساد مبارزه می‌کنند، نقش شهروندان از نظر پاسخ‌گوسازی اجتماعی بهتر درک می‌شود.

روش‌های مشخصی که از طریق آن شهروندان می‌توانند به مبارزه با فساد کمک کنند شامل گزارش فساد به مقامات یا رسانه‌ها و همچنین حمایت از برنامه‌های آموزشی و کارزارهای آگاهی‌بخشی است که هدف آن‌ها ایجاد فرهنگ پایبندی اخلاقی و عدم تسامح در برابر فساد است. گاهی حتی امتناع از مشارکت در اعمال مفسدانه یک کنش مهم مقاومتی است. مهم است که کمی درباره موضوع گزارش‌دهی فساد نیز صحبت کنیم زیرا یکی از راه‌های مهمی است که شهروندان می‌توانند از طریق آن در اقدامات مبارزه با فساد مشارکت کنند. با پیشرفت فناوری، روش‌های جدیدی برای گزارش‌دهی توسط شهروندان در دسترس قرار گرفته است. در حال حاضر اکثر سازمان‌های مبارزه با فساد این امکان را فراهم کرده‌اند که گزارش‌دهی به‌صورت آنلاین انجام شود. در بسیاری از کشورها، اپلیکیشن‌های تلفن‌های هوشمند به شهروندان این امکان را می‌دهد تا به‌راحتی موارد فساد را گزارش کنند. در سال ۲۰۱۲، بانک جهانی اپلیکیشن “Integrity” را ارائه کرد. این اپلیکیشن امکان گزارش‌دهی محرمانه از تقلب و فساد در پروژه‌های بانک جهانی را به کاربران می‌دهد. همچنین نتایج تحقیقات را منتشر می‌کند. روش دیگر برای گزارش کردن فساد خارج از کانال‌های رسمی، استفاده از جمع‌سپاری و رسانه‌های اجتماعی است. به‌عنوان مثال در هند، سواتی و رامش راماناتان پلتفرم آنلاینی به نام «من رشوه دادم» را برای افشای فساد روزمره راه‌اندازی کردند. کاربران می‌توانند به‌صورت ناشناس روایت‌های خود از رشوه دادن را منتشر کنند. این پلتفرم نه‌تنها برای مستندسازی فساد، بلکه برای افزایش آگاهی مردم نیز به‌کار گرفته شده است. نمونه دیگر “Digiwhist” است: یک درگاه وب  و اپلیکیشن موبایل که در اروپا برای «جمع‌آوری سیستماتیک، سازمان‌دهی، تجزیه و تحلیل و انتشار گسترده اطلاعات در مورد تدارکات عمومی و سازوکارهایی که پاسخ‌گویی مقامات دولتی را در تمام اتحادیه اروپا و برخی از کشورهای همسایه افزایش می‌دهد،» راه‌اندازی شد. Digiwhist با استفاده از شفافیت، پاسخ‌گویی عمومی و دسترسی آزاد، به ارزیابی شفافیت مالی، ارزیابی ریسک و تأثیر سیاست‌های حکمرانی خوب می‌پردازد.

در بسیاری از کشورهای جهان، عادی‌ شدن  فساد و کاهش انتقاد عمومی از مظاهر فساد، خطری جدی است. فساد ممکن است در یک چرخش غیرمنتظره، به‌عنوان یک شر ضروری یا حتی میانبری برای دسترسی به برخی کالاهای مهم در نظر گرفته شود. در چنین شرایطی، نگرش انتقادی شهروندان نسبت به فساد تضعیف شده یا به کلی از بین می‌رود. در سایر موارد، میزان بالای فساد، سرخوردگی شهروندان از فساد بخش دولتی و حکمرانی بد (که اغلب با میزان بالای فساد مرتبط است) ممکن است منجر به بی‌تفاوتی شهروندان، فقدان مشارکت مدنی و عدم اعتماد به روندهای سیاسی و دموکراتیک شود. بی‌تفاوتی خطرناک است زیرا اگر شهروندان در پاسخ‌گو کردن مقامات دولتی ناکام شوند، فساد و مصونیت از مجازات برای رفتار مفسدانه بیشتر گسترش می‌یابد.

بی‌تفاوتی شهروندان یا عدم مشارکت مدنی ممکن است با توانمندسازی شهروندان و معرفی رویکردهای نوآورانه برای مشارکت شهروندان برطرف شود. به‌عنوان مثال، سازمان مردم‌نهاد «شفافیت بین‌الملل» ابزاری برای مبارزه با فساد به نام «مرکز حمایت‌گری و مشاوره حقوقی» با هدف افزایش آگاهی در مورد فساد و پیامدهای منفی آن و تسهیل گزارش‌دهی فساد راه‌اندازی کرد. این مرکز ابتدا در سه کشور رومانی، مقدونیه شمالی و بوسنی و هرزگوین شروع به‌کار کرد و بعدا در بیش از ۶۰ مرکز در تمام قاره‌ها تأسیس شد. این مراکز به قربانیان و شاهدان فساد کمک عملی برای پیگیری شکایات و رسیدگی به آن‌ها ارائه می‌کنند. از طریق ارائه این پشتیبانی، مراکز این امکان را برای شهروندان فراهم می‌کنند که فساد را محکوم و در تلاش‌های  مبارزه با فساد مشارکت کنند.

شهروندان همه کشورها باید بتوانند فساد را تشخیص دهند و قدرت مشارکت داشته باشند تا از عواقب فساد مداوم مانند نابرابری‌های عمیق، افزایش میزان فریب‌کاری در حوزه خصوصی، تضعیف روحیه عمومی، بی‌ثباتی و حتی افراط‌‌گرایی خشونت‌آمیز جلوگیری کنند. 

در جایی که شهروندان و مقامات دولتی در غیاب سازوکارهای پاسخ‌گویی مناسب، به دنبال استفاده و مبادله ثروت و قدرت هستند، طبیعی‌ست که شاهد ایجاد آن‌چه مایکل جانستون سندرم‌های فساد می‌نامد باشیم: بازارهای تاثیرگذار [بر سیاست و اقتصاد]، طبقه فرادستان و اشراف، طبقه الیگارشی و طایفه‌ها و مقامات رسمی. با این حال، باید از ابزاری کردن احتمالی نگرش‌های ضد فساد شهروندان آگاه بود. به‌عنوان مثال، ناظران سازمان شفافیت بین‌الملل بیان کرده‌اند که فساد یک بخش مهم در لفاظی‌های پوپولیستی است. رهبران پوپولیست تمایل دارند از خشم عمومی نسبت به رفتارهای مفسدانه برای مجازات مخالفان سیاسی استفاده کنند. جنبش‌های پوپولیستی با استفاده از این ایده که نخبگان فاسد خلاف منافع مردم کار می‌کنند، خود را به‌عنوان یک نیروی ضد فساد معرفی می‌کنند. با این حال، در بسیاری از موارد، چنین جنبش‌هایی با یک راهبرد واقعی ضد فساد همراه نیستند و حتی اشکال جدیدی از فساد را تسهیل می‌کنند.

تهیه و تدوین: مدرسه پرتو

منبع