در بسیاری از کشورهای جهان، ترویج و حمایتگری یکی از رشتههای تخصصی کار و فعالیت است. سازمانها و گروههای ساختاریافته زیادی فقط و فقط به کار ترویج میپردازند. این سازمانها، ایجاد یک «تغییر» را به عنوان موضوع و یا هدف اصلی کار خود قرار داده و کلیه فعالیتهای خود را حول محور تغییر مورد نظر، طراحی و اجرا میکنند. اغلب این گروهها، برای کسب موفقیت در فعالیتهای ترویجی خود ناگزیر به تعریف دقیق «گروه مخاطبین خود» هستند. اگر با استفاده از موتورهای جستجوگر مثل گوگل، تحقیقی ساده انجام دهیم به هزاران سازمان و موسسه و انجمن و گروه برمیخوریم که روی موضوعات ترویج و حمایتگری برای یک مخاطب مشخص (مثلاْ کودکان) فعالیت میکنند. هریک از این گروهها، نوع تغییری را که میخواهند برای مخاطبین خود به ارمغان بیاورند نیز با جزئیات زیادی تعریف کردهاند؛ مثلا «ترویج حقوق کودکان مبتلا به سرطان و حمایتگری از دسترسی آنها به دارو، حتی در شرایطی که تحریمهای بینالمللی، کشور را تحت تاثیر قرار داده است».
صرفهنظر از این که آیا بسترهای لازم در یک کشور و یا منطقه برای فعالیتهای ترویجی وجود دارد و یا خیر، پروژههای موفق ترویج و حمایتگری معمولاْ دارای مشخصات مشابهی هستند. از این میان به چهار خصوصیت این پروژهها میپردازیم.
فعالین و دستاندرکاران این نوع پروژهها معمولاْ:
۱. نوع تغییری که خواهان ایجاد آن هستند را با وسواس و دقت زیادی تعریف میکنند و تا انتهای کار، به هدفشان متعهد میمانند. معمولاْ در ابتدای هر فعالیت ترویجی، هدف اصلی برای همه کنشگران، مشخص و واضح است. اما گفتن «نه» به آنچه که انجامش درست و خوب است اما هدف اصلی پروژه نیست، کار بسیار دشواری است. به طور مثال حمایتگرانی که به ترویج حقوق کودکان مبتلا به سرطان و دسترسی آنها به دارو و درمان در شرایط تحریمها میپردازند را متصور شوید که در یک جلسه با خانوادههای دلشکسته کودکان مبتلا به تالاسمی و درخواست آنها برای کمک به فرزندانشان مواجهه میشوند. آیا این گروه میتوانند به درخواست خانوادههای کودکان تالاسمی پاسخی مثبت دهند و یا اینکه باید فقط و فقط به اهدافی که از ابتدا تعیین کردهاند متعهد بمانند؟ پاسخ دادن به این سؤال کار دشواری است که در نهایت به میزان منابع، ظرفیت و توانی که گروه در اختیار دارد برمیگردد. اما تصمیمگیری در این حوزه نیازمند تحقیق و تحلیلی دقیق، با استفاده از ابزارهای عملی و کاراست.
۲. پیش از اجرا، برنامهریزی میکنند. اگرچه احساسات، علایق و تمایل به وضعیت بهتر و راهحلگرایی، از ریشههای اصلی کلیه فعالیتهای ترویجی هستند اما برای انجام یک فعالیت ترویجی موفق، نیازمند تعریف چرخه فعالیت از ابتدا تا انتها و تعریف جزئیات فعالیتهای هر قسمت از چرخه برای افزایش مشارکت مخاطبین پروژه و مدیریت منابع هستیم. مشاهده فعالیت ترویجگران مختلف این سؤال را ایجاد میکند که آیا ابتدا باید آستینها را بالا زد و وارد عمل شد و سپس برای ریسکهای احتمالی برنامهای اجرایی یافت و یا اینکه از ابتدا باید برنامهریزی کرد و سپس وارد فاز اجرا شد؟ آیا باید برای تمامی گامهای یک فعالیت ترویجی از نوشتن یک طومار گرفته تا ایجاد یک صفحه روی رسانههای اجتماعی و استراتژی تهیه یک متن، برنامهریزی کرد و یا اینکه بر اساس اتفاقات، خبرها و نیازهای جامعه مخاطبُ به صورت روزانه دست به نوشتن شد؟
۳. به جذب ترویجگران متخصص میپردازند. معمولاْ کنشگران، به خوبی میتوانند مشکل جامعه پیرامون و مخاطبین خود را تعریف کنند. اما فعالیت ترویجی مانند هر کار دیگر نیاز به تخصص دارد. مثلاْ بدون داشتن دانش پزشکی در مورد نیازهای کودکان مبتلا به سرطان و داروهایی که به دلایل تحریمها در کشور کمیاب شده، نمیشود در حوزه «ترویج حقوق کودکان مبتلا به سرطان و دسترسی آنها به درمان در شرایط تحریمها» فعالیت کرد. فعالیتهای ترویجی در این حوزه، نیاز به دانش، تخصص، ارقام و اعدادی دارد که تنها با کمک پزشکان و داروسازان متخصص قابل دسترسی است. بنابراین ناچاریم که از گروههای متخصص در راستای کسب اهداف پروژه ترویجی خود کمک بطلبیم.
۴. مهارتهای ترویجی کسب میکنند. آیا برای ایجاد یک تغییر، نوشتن یک طومار و یافتن دهها هزار نفر برای حمایت از اهداف ترویجیمان، کارساز است؟ جواب احتمالاْ در بسیاری از مواقع مثبت و در برخی دیگر هم منفی است. اما جمعآوری هزاران امضا چالشهای زیادی دارد که رفع و حل آنها به سطح و میزان مهارتهای ترویجی کنشگران برمیگردد. این مهارتها شامل شناسایی و مدیریت ذینفعان، دسترسی به حامیان بالقوه و بالفعل، جلب حمایت از ارگانها و موسسات تصمیمساز و تصمیمگیرنده از بستر جامعه، حل تعارضات میان اعضا، کسب مشارکت از قانونگذاران، مدیریت رسانهها، طراحی پیامی گویا، تجهیز منابع و… میباشند. خوشبختانه، تمامی اینها، مهارتهایی هستند که از طریق شرکت در دورههای آموزشی با کیفیت و یا کسب تجربه، به دست میآیند.
نظر شما در اینباره چیست؟ چطور میتوان پروژههای ترویجی موفقی طراحی و اجرا کرد؟ چرا فقط با تلاش برای جمعآوری امضا برای یک کارزار، تغییرات مورد نظر ایجاد نمیشود؟ مهارتهای مورد نیاز در این حوزه چه هستند؟
تهیه و تدوین: مدرسه پرتو