در بخش اول این مقاله، درباره اهمیت آگاهسازی در حفظ سمند امپراطور با باربد صفایی مهرو –دوزیستشناس و عضو موسسه سازمان غیردولتی خزندهشناسان پارس- به گفتگو نشستیم. در ادامه این گفتگو، آقای صفایی مهرو از چگونگی پیادهسازی استراتژی پروژه ترویجی خود در حفظ سمندر امپراطور گفته و استراتژی درگیر کردن ذینفعان پروژه و ارتباط با رسانهها را تشریح میکند.
پرتو: چطور گروههای مورد نظرتان را راضی کردید که سمندر آنقدر اهمیت دارد که برایش وقت بگذارند و در کارگاه شرکت کنند؟
ب.ص.م: گاهی میشد که با مکالمههای ساده اهمیت تنوع زیستی را برای افراد توضیح میدادیم و آنها را دعوت به شرکت میکردیم.
روش دیگری که برای تشویق گروههای هدف برای شرکت در کارگاهها و افزایش تاثیرگذاری آنها به کار بردیم این بود که سعی کردیم رؤسا مانند فرماندار و اعضای شورای شهر را راضی کنیم که حتماْ در این کارگاهها شرکت کنند و مثلاْ حتی خیلی کوتاه در بخشی از کارگاه درباره سمندر امپراطور صحبت کنند و یا حتی تنها نیم ساعت در کارگاه شرکت کنند. این اصرار ما بر حضور و مشارکتِ هر چند کوتاه افرادی از سطوح مدیریتی، هم برای مدیران و افسران (پلیس قطار) حساسسازی کرد و هم کارمندانشان را به مشارکت بیشتر تشویق نمود.
پرتو: کارگاهها شامل چه مباحثی برای آگاهسازی بود؟ چطور اهمیت حافظت از سمندر را در کارگاهها ترویج میدادید؟
ب.ص.م: سعی ما در این کارگاهها بر این بود که با بیان ساده کمک کنیم که پلیس و کارکنان قطار و راهآهن سمندر را بشناسند، اهمیتش را بدانند و بتوانند آن را تشخیص دهند. اینگونه میتوانستند اگر متوجه تجارت آن شدند جلوی آن را بگیرند و سمندر را تحویل مقامات مربوطه بدهند. در گذشته خیلی اوقات که مامورین قطار و یا راه آهن، سمندر را کشف میکردند، فکر میکردند مارمولکی چیزی است، بنابراین بیتوجه از کنارش میگذشتند و یا این که اگر آن را میگرفتند، نمیدانستند باید به چه کسی تحویل بدهند و مثلاْ به آتشنشانی تحویل میدادند. اما در این کارگاهها آموختند که سمندر چه شکلی است، چه اهمیتی دارد و در صورت کشف تجارت غیرقانونی آن باید چه اقداماتی صورت گیرد.
این افزایش آگاهی و نیز ارتباطی که به دلیل برگزاری کارگاههای مشترک بین محیطبانان و کارمندان راهآهن (که هر دو جزو گروههای هدف اولیه ما بودند) ایجاد شده بود، باعث شد اسفند سال ۹۱ حدود ۴۷۰ سمندر از یکی از ایستگاههای قطار پیدا شده و به اداره محیط زیست دزفول تحویل داده شود.
پرتو: اولویتهای بعدی طرح چه بود و گروههای هدف در هر اولویت، چه کسانی بودند؟
ب.ص.م: ما گروههای هدف را در سه سطح طبقهبندی کردیم. اولویت اول ما روی مهار تجارت از طریق آگاهسازی بود و ۶۰ درصد تمرکز کار را روی اولویت اول گذاشتیم. همانطور که در بالا اشاره شد گروههای هدف اول نیز با توجه به این اولویت انتخاب شدند.
اولویت دوم را بیشتر روی پایداری آگاهسازی و ترویج قرار دادیم؛ بنابراین باید افرادی را انتخاب میکردیم که در منطقه میماندند و پیام ما را منتقل و فراگیر میکردند تا آگاهسازی پایدار و آگاهی ماندگار شده و به نوعی فرهنگسازی محلی شود. ۲۰ درصد تمرکز خود را روی این اولویت گذاشتیم. برای شناسایی گروههای هدف در این لایه، پس از تحقیق و بررسی سازمانهای مردم نهاد محلی – به ویژه آنهایی که روی محیط زیست و حیات وحش کار میکردند- معلمان، کارکنان سازمان میراث فرهنگی و کوهنوردان و اکوتوریستها را انتخاب کردیم.
برای هر یک از این گروهها به طور جداگانه فعالیت تعریف کردیم و کارگاه برگزار نمودیم. اعضا انجیاوهای محلی در کارگاههای ما شرکت کردند و بعد از آن به نوعی همکاری خود را با ما شروع کردند؛ حتی زیستگاههای جدید شناسایی کرده و به ما نشان دادند. آگاهسازی فعالان محیط زیستی محلی و حساسسازی آنها نسبت به مسئله سمندر باعث شد که سمندر به یکی از مسائل مهم زیست محیطی منطقه تبدیل شود. تا آنجا که امروز سمندر امپراطور آنقدر مهم شده است که حتی در شبکههای اجتماعی نیز راجع به آن بحث میشود.
برای این که این فرهنگسازی عمق بیشتری داشته باشد و پایدار شود، تصمیم گرفتیم آموزش را هم شروع کنیم. فکر کردیم که اگر به معلمها آموزش بدهیم، آنها سالها میتوانند این مفاهیم را منتقل کنند. بنابراین، این بار به جای دانشآموزان، روی آموزگاران تمرکز کردیم. البته ابتدای کار از استقبال آنها اطمینان نداشتیم. با پیشنهاد چندین دبیر زیستشناسی این کار را شروع کردیم و در کارگاهی که برگزار کردیم نزدیک به ۳۰ نفر دبیر زیستشناسی حضور پیدا کردند.
برای کارکنان سازمان میراث فرهنگی استان لرستان هم تا به حال یک کارگاه گذاشتهایم که حدود ۳۰ نفر از کارمندان و کارشناسان آن سازمان در آن شرکت کردهاند.
پرتو: در مورد کوهنوردان و گردشگران طبیعت چطور؟ اصولاْ چرا این گروه در زمره گروههای هدف قرار گرفتند؟
ب.ص.م: کوهنوردان و بهطور کلی اکوتوریستها به نوعی گروه بینابین لایه اول و دوم هستند. آنها به منطقه سفر کرده و به طبیعت میروند، در راه با هم و با رهگذاران و دیگر اکوتوریستها هم صحبت میشوند و اگر خود سمندر را بشناسند و اهمیتش را بدانند، در این ارتباطات میتوانند آگاهی را منتقل کرده و به تدریج به فرآیند فرهنگسازی در منطقه کمک کنند. مثلاْ تصور کنید که کوهنوردی که به زیستگاهی رفته میبیند که توریستها سمندر را گرفته و در شیشه میکنند تا برای قشنگی با خود ببرند. اینجاست که کوهنورد وارد عمل شده و آگاهسازی میکند. مشاهده چنین مواردی توسط کوهنوردان این منطقه بسیار محتمل است.
بنابراین برای هشت گروه کوهنوردی و سه گروه گردشگر طبیعت، کارگاه گذاشتیم و آنها را نسبت به سمندر، اهمیت آن و نحوه نجاتش از انقراض آگاه کردیم.
پرتو: گروه هدف سوم چه کسانی بودند؟
ب.ص.م: در اولویت سوم ما فرهنگسازی عمومی قرار داشت که ۲۰ درصد تمرکز کار را روی آن گذاشتیم. در این بخش، آحاد مردم، گروه هدف ما میشدند. فعالیتهایی که برای آگاهسازی در این لایه تعریف کردیم روی این تمرکز داشت که در نهایت عموم متوجه اهمیت سمندر بشوند و در نتیجه این آگاهی دیگر سمندر نخرند و یا اگر به منطقه میروند سمندر را برای قشنگی به منزل نبرند و یا در آکواریوم خود سمندر نگهداری نکنند.
از جمله فعالیتهایی که در این راستا انجام دادیم طراحی و پخش پوستر، همکاری با رسانهها و ساخت مستند بود. پوستر ما هشدار میدهد که سمندر نخرید چرا که این موجود اینگونه زنده نمیماند و رو به انقراض است. البته همه این هشدارها را بدون علامت خطر دادیم چرا که نمیخواهیم مردم را بترسانیم و یا ناراحت کنیم بلکه هدف آگاهی دادن است. در زمان طراحی این پوستر، توانستیم با مرکز تحقیقات زیست محیطی شمال خوزستان (دفتر دزفول) شروع به همکاری کرده و لوگوی آنها را هم به پوستر اضافه کنیم. این عمل به اعتبار ما و پوسترمان کمک کرد. برای پخش پوستر به مغازهها و آکواریومفروشیهای شهرستانهای مختلف (در خوزستان و لرستان) میرفتیم و پوستر را پخش میکردیم. در تهران و کرج کارمندان سازمان محیط زیست هم در پخش پوسترها کمک کردند و پوسترها را در مراکز خرید و فروش ماهی تزیینی و آکواریومفروشیها و فروشگاههای فروش حیوانات خانگی پخش کردیم. در جاهایی که شب عید ماهی میآورند و میفروشند هم پوستر بردیم و چسباندیم. یک عده هم افراد داوطلب بودند که پوستر را گرفتند در شهرهای مختلف مثل مشهد، اصفهان و قزوین پخش کردند.
ما پوستر را در بهمن سال ۹۰ طراحی کردیم و برای سال بعدش هم از آن استفاده کردیم. در سال دوم (سال ۹۱) در تهران افراد گارد سازمان محیط زیست هنگام پخش پوستر همراه ما آمدند و پس از تحویل پوستر، از افرادی که پوستر را تحویل میگرفتند امضا میگرفتند که «پوستر دریافت شده و اطلاعرسانی کتبی انجام شده است».
پرتو: استراتژی شما در ارتباط با رسانهها چه بود؟
ب.ص.م: این که اطلاعرسانی صحیح اتفاق بیفتد، برای ما اهمیت زیادی دارد. بنابراین، رسانههایی را انتخاب کردیم که اطمینان داشتیم خبر و گزارش در آنها به همان شکلی بازتاب خواهد یافت که اتفاق افتاده است. مثلاْ سبزپرس که به نوعی خبرگزاری ویژه این نوع اخبار هست را انتخاب کردیم چرا که به خوبی از حساسیتها آگاه هستند و خبر را دقیق پوشش میدهند. تا به حال حدود ۱۵ خبر از این طرح ترویجی در سبزپرس چاپ شده است.
با مجریان یکی از برنامههای شبکه دو سیما که ویژه حیات وحش هست هم صحبت کردیم و قرار شد در مورد سمندر برای برنامهشان مطلبی در اختیارشان قرار بدهیم. آنها هم گزارش را بدون هیچ تحریفی پخش کردند. در طی دو سال و نیم اخیر، ۴ برنامه درباره سمندر از شبکه دو پخش شده که دستاورد مهمی برای آگاهسازی عمومی محسوب میشود.
پرتو: آیا در کنار اطلاعرسانی و آگاهسازی، اقدامی در جهت تغییر سیاستهای موجود درباره سمندر در سازمان حفاظت از محیط زیست و یا دیگر سازمانهای دولتی انجام دادهاید؟
ب.ص.م: بله. از سازمان محیط زیست خواستیم که در شبهای مانده به نوروز گاردهای خود را در مراکز خرید و فروش ماهی در تهران مثل مولوی و بازار بزرگ میوه و تره بار متمرکز کنند تا از خرید و فروش سمندر جلوگیری شود. آنها هم قبول کردند.
البته خود سازمان نیز تغییراتی در سیاستهای اجرایی به وجود آورد که نقش بهسزایی در حمایت از سمندر داشت. از جمله میتوان به حمایت سازمان در پخش پوستر و نیز افزایش جریمه فروش سمندر اشاره کرد. پیش از شروع پروژه، جریمه تعیین شده توسط سازمان محیط زیست به ازای فروش هر سمندر ۲۸ هزار تومان بود؛ اما سال ۹۱ این مبلغ ۲۰۰ هزار تومان شد. این جریمه بسیاری را از فروش سمندر بازداشت.
پرتو: در مورد سازمانهای دیگر چطور؟
ب.ص.م: با درگیر کردن مقامات استانداری و سازمان میراث فرهنگی لرستان اهمیت سمندر آنقدر افزایش یافت که سمندر امپراطور (لرستانی) در سال ۹۱ به عنوان سمبل حیات وحش استان لرستان شناخته شد.
از دیگر دستاوردهایی که نتیجه ارتباط با سیاستگذاران بود، درج عکس سمندر امپراطور در کتاب علوم تجربی سوم دبستان و توضیح در مورد زیستگاههای آن بود. البته این دستاورد تیم ما نبود بلکه دستاورد یک همکاری جمعی بود. دوستان ما در بخش سمعی و بصری سازمان محیط زیست با ارتباطاتی که داشتند، جلسههایی با هیئت تحریریه سازمان نشر کتب درسی گذاشته و رضایت آنها را جلب کردند. پس از آن نیز ما عکس سمندر لرستانی را در اختیارشان قرار دادیم تا جایگزین عکسهای خارجی شود. امیدواریم که شاهد پیشرفت این روند در سایر کتابهای درسی باشیم، چرا که این اقدامات بسیار جدید است و هنوز در ابتدای راه هستیم.
پرتو: دستاوردهای فعالیتهای سه ساله شما متنوع و قابل توجه است، از آگاهی عمومی تا تاثیر بر تصمیمگیریهای سازمانهای مسئول و سیاستگذار. امیدواریم که در سالهای آینده شاهد گسترش این دستاوردها باشیم. موفق باشید.
تهیه و تدوین: مدرسه پرتو
منبع عکس: موسسه خزندهشناسان پارس