شش اصل در تحقق «راه حل مشارکتی» برای داشتن جامعه سالم

«من خیلی تحقیق کردم، خیلی مشورت گرفتم و خیلی وقت گذاشتم تا واژه دقیق فارسی کلمه Collaboration را پیدا کنم، حقیقتا چیزی نیافتم». دکتر محمود سریع‌القلم استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، اخیرا در یک سخنرانی که بریده‌ای از آن در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود با بیان این مطلب، می‌گوید: «ما در فارسی کلمه‌ای که بتواند Collaboration را بیان کند نداریم، چون در فرهنگ عمومی اهل Collaboration نیستیم». سریع‌القلم سپس Collaboration را اینگونه ترجمه می‌کند: «Collaboration یعنی وقتی می‌خواهم تصمیم‌سازی کنم تا می‌توانم مشورت کنم، تا می‌توانم مشارکت جلب کنم، تا می‌توانم شیر Share کنم». به باور او چه حکومت، چه خانواده، چه بنگاه اقتصادی و چه جامعه، بدون Collaboration نمی‌توانند امور را به پیش ببرند.

این اظهارات، این پرسش را در پی دارد که اصول Collaboration چیست و چگونه «تصمیم‌گیری مشارکتی» به جامعه‌ای سالم منجر می‌شود؟

Collaboration و تصمیم‌گیری مشارکتی

جامعه پر از مسائل ریز و درشت است، که حل آنها نیاز به مشارکت تک تک اعضای جامعه دارد، خصوصا کسانی که به طور مستقیم ذینفع هستند.

شش اصل و ابزار قدرتمند در تحقق «راه حل مشارکتی» که برای داشتن جامعه سالم ضروری است، به این شرح است:

۱- تشویق مشارکت واقعی به عنوان شکل مبادله/ تبادل 

افراد جامعه به ۴ شیوه با هم مبادله دارند:

۱- از طریق شبکه‌سازی Networking

۲- از طریق هماهنگی Coordination

۳- از طریق تعاون و همکاری Cooperation

۴- از طریق تصمیم‌گیری مشارکتی Collaboration

افراد جامعه، گروه‌های اجتماعی و بنگاه‌های اقتصادی یا اجتماعی، هر کدام منابع، توانایی، مهارت، سرمایه و … دارند، وقتی اینها در کنار هم قرار گیرد، می‌تواند اتفاقی را رقم زند که یک جزء به تنهایی نمی‌تواند، فرض کنید در یک شهر دو بیمارستان وجود دارد، این دو بیمارستان با هم رقابت ندارند چون هر کدام در زمینه‌های متفاوتی خدمات ارائه می‌کنند. آنها وقتی منابع خود را در اختیار دیگری قرار دهند با هم می‌توانند شرایط بهتری برای بیماران ایجاد کنند. پس مبادله یعنی اجزاء جامعه با ترکیب منابع‌، مسئولیت‌پذیری مشترک، تقسیم ریسک و اشتراک در پاداش، می‌توانند جامعه‌ای بهتر بسازند.

۲- مشارکت دادن بخش متنوعی از افراد جامعه (خصوصا ذینفعان)

ساختن جامعه‌ای فراگیر و متکثر (جامعه‌ای برای همه) یک ضرورت است، چرا‌که جامعه فراگیر به همه افراد جامعه فرصت برابر و امکان دسترسی برابر به منابع را می‌دهد و برای از بین بردن تبعیض می‌کوشد. جامعه فراگیر قائل به مشارکت همه شهروندان در فرایند تصمیم‌گیری است و به تنوع ارزش‌ها احترام می‌گذارد. از این رو ساختن جامعه فراگیر مهم است برای:

  • از بین بردن بی‌عدالتی مبتنی بر هویت گروهی؛
  • مشارکت دادن همه مردم در تصمیماتی که بر زندگی آنها تاثیر دارد؛
  • غنی کردن زندگی با پذیرش تنوع و احترام به ارزش‌های متنوع؛

مشارکت دادن افرادی که مستقیم تحت تاثیر مشکلی قرار دارند، ممکن است مشکل به نظر رسد، ولی مشارکت آنها یک ضرورت است، چرا‌ که افرادی که مستقیما مشکلی را تجربه می‌کنند، دیدگاه بسیار متفاوتی نسبت به کارشناسان و سیاست‌مداران در خصوص آن مشکل دارند. گوش دادن به آنها و مشارکت دادن آنها در طراحی و اجرای برنامه عمل، دو راه مهم برای درگیر کردن این افراد با موضوع است. اما بسیاری از آنها علاقه‌ای به مشارکت در حل مساله ندارند، پس گوش دادن به آنها به عنوان آغاز ایجاد رابطه تعاملی ضروری است.

۳- به کار بستن اصول دموکراتیک، افزایش شهروندی فعال و توانمند‌سازی شهروندان 

شهروند فعال یعنی کسی که در حل مسائل جامعه در همه سطوح مشارکت دارد. شهروند فعال می‌تواند از کسانی که در یک کمپین کوچک محلی مثل تسهیل تردد کودکان در تقاطع کمک می‌کنند، تا کسانی که در کمپین‌های ملی و سراسری مثل کمپین‌های حفاظت از محیط زیست یا ترک اعتیاد کمک می‌کنند را شامل شود. تربیت شهروندان فعال و مسئول، زیرساخت داشتن جامعه سالم است.

وقتی صحبت از شهروند فعال می‌کنیم منظورمان شهروندانی هستند که دانش، نگرش و مهارت آنها، در خدمت ساختن و حفظ یک جامعه دموکراتیک است؛ جامعه‌ای مبتنی بر قانون و اصول و ارزش‌های دموکراسی. داشتن چنین شهروندانی مستلزم تمرین مهارت‌ها در تمام سطوح زندگی اجتماعی است.

برنامه آموزشی شهروند فعال و مسئول باید در پی بهبود شایستگی‌هایی همچون همکاری، ارتباطات، تفکر انتقادی، کاهش تعصب، افزایش مدارا، درک و همدلی و پذیرش تنوع در جامعه انسانی باشد.

۴- تمرکز روی یک رویکرد مبتنی بر محیط اجتماعی 

برای پیداکردن راه حل مشارکتی برای داشتن جامعه سالم باید علاوه بر درک مشکلات از زاویه دید فردی و شخصی، به شرایط اجتماعی اعم از شرایط محیطی و ساختاری نیز توجه کرد. به این معنا که برخی از مشکلات به دلیل نوع سیستم اقتصادی، اجتماعی، سازمانی، و یا محیطی به وجود آمده‌اند، پس در حل آنها باید نوع سیستمی که به ایجاد مشکل منجر شده را مورد بررسی قرار داد. از این حیث توجه به این نکات ضروری است:

  • تمرکز روی دارایی و سرمایه اجتماعی به جای تمرکز روی کاستی‌ها؛

همه جوامع در کنار کاستی‌ها و کمبودها، سرمایه و توانایی‌هایی نیز دارند. تمرکز روی کاستی‌ها نباید منجر به فراموشی نسبت به دارایی‌ها شود. برای داشتن جامعه‌ای سالم همیشه باید بدانیم درون جامعه چه دارایی و سرمایه‌ای داریم که می توانیم با آوردن آن به صحنه و با مشارکت دادن آن در حل مسئله، کمک بگیریم.

  • داشتن نگاه سرمایه‌محور در حل مساله؛ 

یک وقت کسی از اعضای جامعه می‌پرسد: چه مشکلی دارید و چه کسی می‌تواند این مشکل را حل کند؟ چنین پرسشی بر کاستی‌های جامعه و نیاز به ورود افراد صاحب قدرت برای حل مساله استوار است. حال آنکه چنین نگاهی کمتر به حل مساله منجر می‌شود، چون به صحنه آوردن فرد صاحب قدرت با اراده، دشوار است. لذا در راه حل مشارکتی برای داشتن جامعه سالم باید شکل پرسش تغییر کند. در این نگاه می‌پرسیم جامعه با چه مشکلی دست به گریبان است؟ اعضای جامعه چگونه می‌توانند بخشی از راه حل باشند و به حل مسئله کمک کنند؟ اعضای جامعه علاوه بر توانایی خود، به چه کمکی برای حل مساله نیاز دارند؟

  •  تبدیل سرمایه بالقوه اجتماعی به سرمایه بالفعل برای تغییر؛

وقتی سرمایه اجتماعی را شناختیم و دانستیم اعضای جامعه برای حل مساله چه دارایی و توانایی‌ای دارند، باید شرایط فعال کردن این سرمایه برای حل مساله را ایجاد کرد.

  • مثبت اندیشی؛

مثبت اندیشی یعنی به جای نگاه به مشکل، نگاه‌مان را بر سرمایه و دارایی اجتماعی بدوزیم، تا بتوانیم سرمایه اجتماعی را به فرصتی برای تغییر تبدیل کنیم. تمرکز بیش از اندازه بر مشکلات ممکن است انسان را از حرکت باز دارد، به همین دلیل مثبت‌ اندیشی در مقابل زانوی غم بغل گرفتن می‌تواند معنا یابد. 

۵- پیگیری تغییرات اجتماعی با تمرکز بر یک چشم انداز مشترک 

کسی که برای تغییرات اجتماعی فعالیت می‌کند یعنی به دنبال بهتر کردن زندگی خود و دیگران است. ائتلاف‌سازی یکی از راه‌هایی است که ما را به یک راه حل مشترک برای مسائل می‌رساند. اما مهم‌تر از خود ائتلاف و چگونگی تحقق اهداف ائتلاف، چشم‌اندازی که ما برای تغییرات اجتماعی و ائتلاف ترسیم می‌کنیم میزان موفقیت را رقم می‌زند، به همین دلیل داشتن چشم‌اندازی بلند و شکوهمند شانس موفقیت ائتلاف را افزایش می‌دهد.

زمانی که یک ائتلاف قصد تغییر مساله‌ای اجتماعی را دارد، اعضا باید آن را به وضوح در چشم‌انداز، ماموریت و اهداف ترسیم کنند. برای مثال اگر ماموریت ائتلاف، بهتر کردن کیفیت زندگی اعضای یک جامعه است، پس یکی از اهداف باید توانمند کردن شهروندان در ترویج‌ و مطالبه‌گری برای نیازهای‌شان باشد و در طول پروسه ائتلاف باید بر این مساله متمرکز بود که سیستم چگونه باید تغییر کند، تا اهداف ائتلاف محقق شود.

پس مهم‌ترین هدفی که باید در چشم‌انداز تغییرات اجتماعی ترسیم شود، توانمند کردن شهروندان است. افزایش قدرت ارتباط‌گیری، آشنایی با پروسه تصمیم‌‌گیری، رهبری، استفاده بهینه از منابع، طراحی و اجرای فعالیت‌ها، بخشی از پروسه توانمندسازی شهروندان برای پیگیری تغییرات اجتماعی است.

۶- درگیر کردن معنویت به عنوان قطب‌نمای تغییرات اجتماعی

رابطه‌ی معناداری میان معنویت و دین‌داری و مشارکت اجتماعی وجود دارد. معمولا افرادی که به نوعی از معنویت و دین باوردارند، مشارکت اجتماعی و مدنی بیشتری در جامعه دارند. چرا‌که آنها در برنامه‌های اجتماعی شرکت می‌کنند، با غریبه‌ها بیشتر تعامل دارند و سرمایه شخصی خود را برای پیشبرد برنامه‌های اجتماعی-سیاسی هزینه می‌کنند. در واقع باور به نوعی از معنویت، مشارکت اجتماعی را بالا می‌برد و مشارکت اجتماعی لازمه و زیربنای دموکراسی است. پس تغییرات اجتماعی زمانی که بر عنصر معنویت استوار می‌شود از مشارکت اجتماعی بالاتری برخوردار است. معنویت، نقش اتحاد در جامعه روی ارزش‌ها و نگرانی‌های مشترک را بازی می‌کند. در واقع معنویت، افراد جامعه را به لحاظ روحی با هم هماهنگ می‌سازد و این با هم بودن و مشارکت جمعی، می‌شود موتور محرکه تغییرات اجتماعی. 

کلام آخر اینکه، جامعه سالم محصول «راه‌حل مشارکتی» است. انسان‌ها در جوامع با ارزش‌ها و اصول مشترکی که دارند به هدف مشترک هم می‌رسند. ایجاد جامعه سالم، مستلزم مشارکت همه افراد جامعه در پروسه تصمیم‌‌گیری است. راه‌حل مشارکتی از دل شجاعت، شک و ایمان بیرون می‌آید. شجاعت اعتماد به کسانی که خارج از تجربه شخصی ما قرار دارند،‌ شک نسبت به آنچه هست و ایمان نسبت به اینکه با هم می‌توان تغییر را رقم زد.

تهیه و تدوین: مدرسه پرتو

منبع ۱، منبع ۲، منبع ۳