پدر و مادرها به خوبی میدانند که عروسکها در دنیای کودکان نقش بسیار مهمی بازی میکنند. یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر در صنعت عروسکسازی مورد بحث بوده است، عدم تناسب عروسکها با واقعیت است. باربی (Barbie) چندی پیش با رونمایی از عروسکی که از استانداردهای همیشگی و غیر واقعی باربی فاصله داشت، تلاش کرد تا به خواست مشتریان جواب دهد. به علاوه، در جعبه همراه این عروسک برچسبهایی شبیه زخم، جوش، خال مادرزاری، عینک و … قرار دارند، تا کودکان بتوانند عروسکها را هر چه بیشتر شبیه خود کنند.
اما نکتهای که یک روز، ناگهانی، توجه ربکا اتکینسون (Rebecca Atkinson) را به خود جلب کرد، این بود: میان دریایی از عروسکهای فرزندانش نه یک صندلی چرخدار پیدا میشد نه یک سمعک و نه حتی یک عصای سفید. هیچ نشانی از معلولیت و ناتوانی در هیچ یک از عروسکها نبود. تعداد کودکان با نوعی از معلولیت در دنیا بیش از ۱۵۰ میلیون نفر است. اما صنعتی که هدف وجودیاش سرگرم کردن کودکان است، این دسته از کودکان را کنار گذاشته است. صنعت عروسکسازی در جهان ارزشی بالغ بر ۲.۹ میلیارد یورو دارد، اما هیچ عروسکی با صندلی چرخدار وجود ندارد. پاسخ یکی از این شرکتهای عروسکسازی به این موضوع، پسر بچهای با یک پای شکسته است و یک مرد سالخورده که در صندلی چرخدار نشسته است و زن جوان و زیبایی به جلو هُلش میدهد. این عروسکها چه چیزی به کودکان میگویند؟ اینکه تنها افراد سالخورده به صندلی چرخدار نیاز دارند؟ اینکه معلولیت کودکان در چند هفته پای گچ گرفته شده خلاصه میشود و بعد هم از بین میرود؟
به همین دلیل بود که ربکا اتکینسون تصمیم گرفت کاری انجام دهد. او با دو نفر از دوستانش که فرزندان معلول دارند تماس گرفت. آنها کارزاری را با یک صفحه فیسبوک و یک حساب توئیتر راهاندازی کردند و شروع کردند به استفاده از هشتگ عروسکی شبیه من (#ToyLikeMe).
در این کارزار، آنها از مردم خواستند تا از هر عروسکی که معلولیت کودکان را به شیوه مثبتی نشان میدهد، عکس بگیرند و برای آنها بفرستند. تنها ۲ عکس به دست آنها رسید. یک نفر عکس عروسک دختری با سمعک فرستاد و یک نفر هم عکس عروسکی که کچل بود. از این رو، این سه نفر تصمیم گرفتند خودشان با ایجاد تغییراتی در عروسکهای موجود اختلالات و ناتوانیهای متفاوت را نشان دهند. این سه نفر از نتیجه این تغییرات عکس گرفتند و منتشر کردند. این عکسها با استقبال بسیاری مواجه شد و تنها ظرف چند روز این کارزار به رسانهها رسید.
یکی از دلایل موفقیت این کارزار آن بود که پدران و مادران بسیاری در سراسر جهان با این تجربه آشنایی دارند. زمانی که والدین متوجه میشوند که فرزندشان معلولیتی دارد، شوک و اندوه را تجربه میکنند. اما پس از آن نیز با مسائل زیادی باید دست و پنجه نرم کنند. بررسی راههای بهبود و معالجه از یک طرف باعث دلهره میشود و از طرف دیگر نگرانی از اینکه فرزندشان در جامعه پذیرفته نباشد نیز همواره همراه آنهاست. این همذات پنداری، نه تنها والدین، که بسیاری از مردمی را که با این مشکل مواجه نیستند را به واکنش و همراهی با این کارزار واداشت.
گرچه هنوز شرکتهای بزرگتری مانند لگو (Legos)، پلیموبیل (Playmobils) و متلز (Mattels) به این درخواست واکنشی نشان ندادهاند، اما به فاصله کوتاهی از آغاز این کارزار، تعدادی از تولیدکنندگان کوچکتر، شروع به تولید عروسکهایی با معلولیتهای متفاوت کردند. برای مثال شرکت عروسکسازی میکیز (Makies) که تنها تولیدکننده عروسک با استفاده از پرینترهای سهبعدی در دنیا است، به درخواست این کارزار پاسخ داده است. به علاوه این شرکت به تازگی اعلام کرده است که کودکان میتوانند با استفاده از لوازمی که همراه عروسکها است، عروسکهایشان را خودشان طراحی کنند. این لوازم شامل معلولیتهای مختلف، خال مادرزادی، سمعک، عصا و جای زخم است.